Filmanimu
توجه : قبل از شروع به خواندن متن ، موسیقی را پخش کنید سپس بخوانید  n=ناکا - sh = شینا *به حرفای دیروزم با شینا فکر کردم:**-n- شینا، خطر اونا چیه؟! خون آشام بودنشون؟-sh- اینکه نمیدونی  
قالب وبلاگ
نويسندگان
Zohre ارسالی: 985
زهره فیلمانیم ارسالی: 0
بهناز ارسالی: 0
آرشيو
پیغام مدیر سایت
سلام دوست من به سایت Filmanimu خوش آمدید لطفا برای استفاده از تمامی امکانات

دانلود فایل , شرکت در انجمن و گفتگو با سایر اعضا در سایت ثبت نام کنید







توجه : قبل از شروع به خواندن متن ، موسیقی را پخش کنید سپس بخوانید 

n=ناکا - sh = شینا

*به حرفای دیروزم با شینا فکر کردم:
**-n- شینا، خطر اونا چیه؟! خون آشام بودنشون؟
-sh- اینکه نمیدونی  هر کدوم چه قدرتی دارن، و هدفشون از نزدیک شدن بهت. دقیقا چیه!
، هیچکدوم از اونها ماهیت خاصی ندارن، و به راحتی همدیگه رو حس میکنن،
رهبرشون یه یوکاییه با ظاهری متفاوتِ، 
در نگاه اول ممکنه فکر کنی همگی به هم شباهت دارن، اما با دقت بیشتر پی به تفاوتهاشون میشه برد.
-n- شینا، اینطور که درموردشون حرف میزنی، بنظر میرسه مدت زیادیه کنارشون زندگی کردی!
-sh- ویژگیه مشترک بین همشون اینه که...
مثل گرگهای حریص بدجور سر شکار با هم رقابت دارن
-n- اگه اینقدر خطرناکن، چرا آکادمی کاری نمیکنه؟
-sh- چون همین گروهی که داریم در موردشون حرف میزنیم، اینجا رو ساختن، و هرکدوم هم مقام مهمی رو به عهده دارن
-n- شینا ، چرا تو...
-sh- وقتی سر از حقیقت در بیاری یا باید بمیری ، یا تا ابد اینجا بمونی،
اگه منم عین اومینا  «طب درمان» بلد نبودم، شاید الان زنده نبودم...
اما ، ناکا، شیطانی که باید بیشتر از همه ازش ترسید
یه دختره با ظاهری آروم، 
که پشت این چهره آرومش یه پسر شیطانیه، 
قدرتش تو نامرئی شدن و مرگه،
حتی طوری میتونه عمل کنه که بقیه اعضای گروه متوجه حضورش نشن،
موهای خاکستری‌ ای داره، و چون چشمهاش نیروی مرگ دارن،
معمولا چشمهاش بسته است، ولی اگه چشمهاشم باز کرد توی چشمهاش هرگز نگاه نکن ،...
برای همین،‌ بهت توصیه میکنم هرگز تنهایی جایی نری
-n- خیلی کنجکاو شدم بدونم چطور اینهمه اطلاعات دربارشون داری!
-sh-  ناکا، ماجرای خودم هم بعدا برات تعریف میکنم،
اما خواسته ام ازت اینه که تا حد امکان از دیدشون خودت  رو مخفی نگهداری، و اگه هرکدومشون رو دیدی فرار کن**
[ناکا در فکرش با خودش]*ولی خون یه آدم که ارزش اینهمه مشقّت نداره،
...گارا، هاه...؟!
یاد شب گذشته و لحظات رویایی که با یاکی کنار دریاچه گذروندم، افتادم،... بعد
برگه هایی که برای نصب و  دسته بندی گیاهها آماده کرده بودم رو روی میز گذاشتم که ناگهان بادی از بیرون  به داخل وزید و همه برگه ها رو تو هوا پخش کرد 
 و دختری زیبا با لباسهای آبی، ونقره ای ، و موهای خاکستری و دوبال سفید بزرگ، ظاهر شد...
ادامه دارد

P

O



امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : رمان , عشق من جوجه اردک زیبا ,

نمایش این کد فقط در ادامه مطلب برای قرار کد مورد نظر به ویرایش قالب مراجعه کنید
مطالب مرتبط
EP144
EP143
EP142
EP141
EP140
EP139
EP138
EP137
EP136
EP135

تاریخ : دوشنبه 08 شهریور 1400 نویسنده : Zohre l بازدید : 137

ارسال نظر
کد امنیتی رفرش


مطالب گذشته
» Akuyaku Reijō Nanode Rasubosu »» سه شنبه 22 آذر 1401
» The Eminence in Shadow - »» پنجشنبه 05 آبان 1401
» Bibliophile Princess »» سه شنبه 26 مهر 1401
» Peter Grill to Kenja no Jikan »» شنبه 23 مهر 1401
» Chainsaw Man »» چهارشنبه 20 مهر 1401
» titr »» چهارشنبه 20 مهر 1401
» Pod »» چهارشنبه 20 مهر 1401
» Berserk: The Golden Age »» جمعه 15 مهر 1401
» Berserk1 »» جمعه 15 مهر 1401
» Uzaki-chan wa Asobitai »» شنبه 09 مهر 1401
آمار کاربران

عضو شويد


فراموشی رمز عبور؟

عضويت سريع
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به Filmanimu مي باشد.

جدید ترین موزیک های روز



طراح و مترجم قالب

طراح قالب

جدیدترین مطالب روز

فیلم روز

Filmanimu